یکی از ویژگی های مهم هدف واقعی بودن آن است. هدف باید براساس واقعیات باشد و هرگز نباید مبتنی بر توهمات و تصورات موهوم باشد. از خود سوال کنید آیا هدفی که انتخاب کردم چه از جهت محتوا و موضوع و چه از لحاظ تاریخ و زمان واقعیت دارد؟ آیا این هدف امکان تحقق دارد و آیا زمانی که برای رسیدن به آن در نظر گرفته ام صحیح است؟ شاید به نظر برخی این طور برسد که واقعی بودن هدف امری بدیهی است اما خوب است بدانید که کم نیستند کسانی که اهدافشان را بر پایۀ توهمات خود قرار داده اند. به عنوان نمونه هدف و آرزویشان این است که پدر مرحومشان به دنیا بازگردد، پس از بیست و پنج سالگی رشد قدی ۵۰% درصدی را تجربه کند و فردا صبح دانشجوی رشتۀ دندان پزشکی شود. دقت داشته باشید اهداف ما در عین حال که باید بزرگ و بلندپروازانه باشد باید در محتوا و زمان نیز واقعی باشد.
نکتۀ دیگر اینکه اهداف شما باید مستقل و وابسته به خودتان باشد. هرچه هدف وابستگی اش به دیگری و عوامل خارجی کمتر باشد بهتر و درست تر است. متأسفانه برخی آرزوهای قلبی و دعای درونی شان را با هدف اشتباه می گیرند و گمان می کنند همه ی آنچه دعا و آرزویشان است هدفشان نیز است، در صورتی که هرگز چنین نیست. ممکن است شما دعا و آرزوی درونی تان این باشد که فرزندتان در فلان رشتۀ دانشگاه قبول شود، بیماری مادربزرگتان بهبود یابد و یا دوست صمیمی تان هرچه زودتر ازدواج کند، اینها بسیار عالی است ولی هرگز هدف نیست. هدف باید وابسته به تلاش و همت شما باشد که قادر باشید با یک برنامه ریزی منسجم به سمت آن حرکت کنید. شاید شما هم دیده باشید کسانی را که اهداف زندگی شان را بر پایۀ شانس و اقبال بیان کرده اند و مثلاً شب و روز منتظر و آرزومند آن هستند که در قرعه کشی بانک مبلغ کلانی برنده شوند یا فرد متومّلی در بستگان پول هنگفتی را به آنها هدیه کند. بدیهی است این آرزوها که در عالم خارج ممکن باشند و چه غیرممکن باشند هرگز نمی توانند هدف باشند. هدف هایی که غیرواقعی و وابسته به عوامل بیرونی است عمدتاً سبب رکود و سرخوردگی می شوند در صورتی که هدف در معنای درست خود باعث حرکت، تلاش، پویایی و اعتماد به نفس می شود.