واقعاً بخواهید که تغییر کنید

واقعا بخواهیدتا تقییرکنید

سالهای زیادی این سوال در ذهنم بود که چرا با اینکه عمدۀ‌ مردم، موفقیت و پیشرفت را دوست دارند اما این اتفاق تنها برای عدۀ معدودی می‎افتد و بیشتر آنها به آرزویشان نمی‎رسند؟ مثلاً چرا هر سال صدها هزار نفر برای ورود به دانشگاه تلاش می‎کنند و همه دوست دارند در رشته و دانشگاهی عالی قبول شوند، اما تنها عدۀ کمی موفق می‎شوند؟ چرا از میان خیل عظیمی که برای موفقیت شغلی و مالی تلاش می‎کنند و تمایل دارند پیشرفت های مالی فوق العاده‎ای را تجربه کنند تنها عدۀ‌ معدودی به موفقیت های کلان دست می‎یابند؟ چرا از بین افراد فراوانی دوست دارند با تهذیب نفس، به پیشرفت‎های معنوی برجسته‎ای برسند، فقط اندکی از آنها اوج می‎گیرند؟ و در آخر با آنکه هر ساله تعداد زیادی از مردم به ورزش و هنر و مثل اینها روی می‎آورند و همۀ آنها آرزو دارند که به بالاترین نقطۀ موفقیت برسند ولی این اتفاق صرفاً برای چند نفر می‎افتد؟
پاسخ این است که همه « نمی‎خواهند» . اگرچه شاید این طور به نظر برسد که همه خواهان موفقیت و تغییر مثبت هستند اما واقعیت چیز دیگری است. همه تمایل دارند، دوست دارند و دلشان می‎خواهد که موفق شوند اما واقعاً «نمی‎خواهند». تفاوت عمدۀ انسان‎های موفق و انسان‎های ناموفق در تفاوت همین دو واژه نهفته است: « تمایل » و « خواستن».
در «تمایل»، شما اگرچه کشش و میلی برای رشد و پیشرفت دارید اما این نهایتاً تا آنجا می‎تواند مؤثر باشد که یک فرد خوب معمولی شوید. به اوج رسیدن به «خواستن» نیاز دارد. با «تمایل» ممکن است شما بالاخره دانشگاهی قبول شوید اما یک رشته و دانشگاه عالی هرگز. با « تمایل» ممکن است شما مغازه و درآمدی نسبتاً‌ خوب داشته باشید، اما اینکه یک تاجر برجسته و یا صاحب فروشگاه‎های زنجیره‎ای بزرگ با یک برند مشهور و معتبر شوید فکرش را هم نکنید. با «تمایل» ممکن است پیشرفت معنوی‎تان نهایتاً سبب شود در صف اصحاب یمین قرار بگیرید و خانه‎ای در بهشت نصیب‎تان شود، اما هرگز فکر السابقون السابقون و کاخ‎های بهشتی را نکنید و در نهایت با « تمایل» ممکن است به عنوان یک ورزشکار در یک تیم محلی بازی کنید و یا در لیگ دستۀ دوم ذخیره شوید. اما به هیچ عنوان بازیکن فیکس تیم ملی و یا یک لژیونر اروپایی نمی‎شوید.
یک تغییر جدی و پایدار و فوق العاده به «خواستن» نیاز دارد. باید جداً بخواهید که موفق شوید. باید واقعاً بخواهید که تغییر کنید، اعتماد به نفس داشته باشید، وسواس، تنبلی و حسد را در خود ریشه کن کنید و فردی پرتحمل، باگذشت و انتقادپذیر باشید. تا این علاقه‎ها و تمایلات نسبی برای تغییر در من و شما تبدیل به یک خواستن جدی نشود چیزی عوض نمی‎شود. آنها که به طور جدی می‎خواهند تغییر کنند و موفق شوند در رفتارشان یک نشانه‎های جدی یافت می‎شود که این خواستن را اثبات می‎کند. به عنوان نمونه او که واقعاً می‎خواهد تغییر کند هرگز بهانه‎جویی نمی‎کند که الان شرایط نابه سامان است، از لحاظ خانوادگی، روحی و روانی، زمانی و مکانی شرایطم مناسب نیست و یا اینکه الان دنیا دچار رکود اقتصادی شده و بازار ارز و دلار و سکه آشفته است! او که واقعاً می‎خواهد موفق شود و تغییر کند نمی‎تواند بنشیند، کمتر حرف می‎زند و پیوسته عمل می‎کند، وقت تلف نمی‎کند، با اکثریتی که تنبلی و سستی می‎کنند و قدر لحظات را نمی‎دانند و یا پیوسته غر می‎زنند همسو و همراه نمی‎شود. او که واقعاً می‎خواهد تغییر کند منتظر بهبود شرایط، کمک دیگران و یا معجزۀ الهی نمی‎نشیند. خلاصۀ کلام اینکه یکی از قدم‎های اولیه برای تغییر مثبت خود این است که شما براستی خواهان آن باشید.

وبسایت آکادمی حورایی