گفتيم که پرتوقعي فرزندان علت هاي متفاوت و متعددي دارد که مهم ترين آن ها پرتوقعي والدين است. يعني اگر پدر و مادر نسبت به محبت هاي يکديگر و يا اطرافيان، ناسپاس و بي توجه باشند و مدام از ديگران اظهار گله مندي کنند بچه ها نيز مي آموزند که پرتوقع و ناراضي باشند. هر چه والدين از محبت هاي يکديگر، هر چند بسيار کوچک باشد، تشکر و قدرداني کنند و خصوصا در حضور فرزندان اظهار نارضايتي و گله مندي نکنند، بچه ها نيز کم توقع تر و قدرشناس تر مي شوند. يادتان باشد که هيچ نوزادي پرتوقع به دنيا نمي آيد و هر فرزند متوقعي، محصول تربيت و رفتار نادرست اطرافيان خويش است. اما دليل دوم پرتوقعي فرزندان، محبت ها و حمايت هاي افراطي و بي جاست. متاسفانه گاهي پدر و مادر از سر دوست داشتن!! حمايت هاي عجيبي مي کنند. به واسطه اين که کودک شان ضعيف و خسته است! هر روز اتاقش را مرتب مي کنند و به خاطر اين که فرزندانشان درس و مشق و کنکور دارد برايش سيني غذا را مي آورند و مي برند. تکرار اين رفتارها بچه ها را غيرمسئول و وابسته و پرتوقع بار مي آورد. اين که گاهي کودک در شرايطي خاص کمک و حمايت شود مانعي ندارد اما اين که کارهاي شخصي او را انجام دهيم قطعا نادرست است. حتما شما هم ديده ايد پدر و مادرهايي را که هر روز در انجام تکاليف مدرسه، کنار کودک شان مي نشينند و او را کمک و همراهي مي کنند، نتيجه اين دلسوزي غلط و حمايت هاي بي جا، اين است که کودک وابسته مي شود، اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد و توقع دارد که پدر و مادر کنار او بنشينند و کمکش کنند تا جايي که اگر چنين نکنند و اصلا تکليف هايش را انجام نمي دهد. بنابراين به بچه ها مسئوليت بدهيد، اجازه دهيد به زحمت بيفتند و خودشان کار خودشان را انجام دهند از محبت ها و حمايت هاي بي جا اجتناب کنيد تا بچه ها پرتوقع بار نيايند.