مرجان اصرار به طلاق داشت و کسی نمیتوانست او را از تصمیمی که گرفته بود منصرف سازد. چند روزی میگذشت که چمدانش را بسته و به خانهی پدرش آمده بود. هرچه پدرش او را به ادامه دادن زندگی نصیحت وتشویق میکرد بیفایده بود. همین دیشب با لحن تندتری به دخترش گفته بود: خوب آخه چه مرگته؟! هی میگی طلاق، طلاق، چیه؟ میثم معتاده؟ عملیه؟ خیانت کرده؟ با زنهای دیگه ارتباط داره؟ خسیسه؟ خرجی نمیده؟ رفیقبازه؟ اهل دروغ و کلکه؟! خوب اهل هیچ کدوم اینا که نیست پس بشین زندگیت و بکن. خوشی زده زیر دلت. مردم شوهرشون هزار عیب و ایراد دارن، تحمل میکنن و زندگیشون رو میکنن، تو یه همچین شوهر خوبی داری که باید آرزوت باشه و از سرتم هم زیادیه، ولی حالا پایت رو کردی توی یک کفش که میخوای طلاق بگیری!
مرجان که انگار این حرفها را بارها و بارها شنیده بود بلافاصله پاسخ داد: «چرا فکر میکنید زندگی همهاش این حرفاست؟ تا میای با هر کی حرف بزنی و درددل کنی همین رو میگه که شوهرت مگه مشروب میخوره؟ مگه خیانت کرده؟ مگه قمارباز و رفیقبازه؟ باباجان میثم حرف نمیزنه میفهمی، حرف نمیزنه!!! من دارم با کسی زندگی میکنم که لام تا کام حرف نمیزنه، دارم خفه میشوم! وقتی از سرکار میاد به زحمت پنج تا کلمه از دهنش بیرون میاد، منم آدمم، دوست دارم حرف بزنم، بشنوم، صحبت کنم، پدرش با لحن تندتری توی حرفش پرید و گفت: «اصلاً گیریم که همینطور باشه، اصلاً گیریم که میثم کمحرفه، آخه این دلیلی برای طلاق میشه، دخترجون، بشین زندگیت رو بکن!»
مرجان که طاقتش تمام شده بود، صدایش را بلند کرد و گفت: «بابا شما چیزی نمیدونید، من یک زنم، زن دوست داره که با همسرش حرف بزنه و همسرش برای او حرف بزنه، من دارم توی این زندگی خفه میشم و گفتم تصمیمم رو گرفتم دیگه زندگی نمیکنم!!!»
واقعیت این است که یکی از نیازها و بایدهای ارتباط، گفتگو، تعامل و صحبت کردن است. روشن است که این مهم در زنان اهمیت بیشتری دارد. در واقع یک زن با گفتگو کردن با همسرش احساس ارزشمندی میکند و احساسش این است که او مورد توجه همسرش قرار گرفته است. زن با گفتگو التهابهای درونی خود را بیرون میریزد و به آرامش میرسد. مردان کمحرف معمولاً زن را دچار پریشانی و آشفتگی میکنند و برداشت زن از این رفتار این است که مورد توجه نیست و برای همسرش ارزشی ندارد و این برایش سخت ناراحتکننده است. اما باید توجه داشت که اگر شما به عنوان یک زن مشغول مطالعهی این مقاله هستید، نباید همه چیز را به گردن او بیاندازید. اگر شوهر شما نیز کمحرف است بیش از آنکه او را زیرسؤال قرار دهید باید از خود بپرسید آیا من عامل کمحرفی او نیستم و اساساً چگونه باید صحبت کنم که شوهرم به صحبت کردن، گفتگو و تعامل، تشویق و ترغیب شود. ما برای این مطلب چند پیشنهاد به شما داریم:
۱)مؤاخذه، سرزنش و انتقاد نکنید؛
سکوت در بسیاری از مردان در واقع یک سپر دفاعی است. مردانی که هنگام گفتگو مورد انتقاد و مؤاخذه قرار میگیرند و گفتگویشان به جدل و ناراحتی منجر میشود تصمیم میگیرند سکوت کنند تا از این جهت خطری متوجه آنها نشود. مرد احساس میکند با حرف نزدن تنها یک انتقاد به او وارد میشود و آن هم این است که چرا حرف نمیزنی، اما وقتی صحبت کند ممکن است زن در لابهلای حرفهای او مدام انتقاد کند که چرا این کار را کردی و چرا کار دیگر را نکردی. اگر میخواهید همسر شما به گفتگو با شما ترغیب و تشویق شود به شدت مراقب باشید که در او احساس امنیت ایجاد کنید. باید احساس کند اگر با شما صحبت کند هرچند حرفهایی بزند که چندان منطقی و صحیح نیست از ناحیهی شما مورد سرزنش و انتقاد قرار نمیگیرد. حتی اگر تصمیم دارید از رفتارش انتقاد کرده و یا واکنش نشان دهید، هرگز در زمانی که او گفتگو میکند این کار را نکنید. موضوع را به زمان دیگری واگذار کنید. مثلاً چند روز بعد، در یک فضای صمیمی، آرام و مهربان در مورد آنچه که گفته است صحبت کنید. معمولاً واکنشهای صریح و انتقادها و سرزنشهای فوری مرد را به سکوت وادار میکند و سکوت برای او سپر دفاعی میشود.
۲)از موضوعات مورد علاقهی او صحبت کنید؛
برای اینکه شوهر کمحرف خود را به حرف زدن تشویق و ترغیب کنید ابتدا موضوعاتی را برای گفتگو انتخاب کنید که مورد علاقه، قبول و پسند اوست. حتی ممکن است این موضوع به هیچ عنوان مورد علاقهی شما نباشد. مثلاً اگر شوهر شما به شغل خود خیلی علاقهمند است در مورد اشتغال او صحبت کنید. مثلاً اگر به بازی فوتبال و ورزشی خاص علاقه دارد در مورد او سؤال کنید و بپرسید و خود را به آن علاقهمند نشان دهید. این روشی بسیار مناسب برای ترغیب به گفتگو کردن است. او به این ترتیب یاد میگیرد که با شما حرف بزند، گفتگو کند، پاسخ سؤالتان را بدهد و به علاقهای که دارید واکنش مثبت نشان دهد. در نقطهی مقابل به شدت مواظبت کنید که از موضوعات غیرمورد علاقهی او صحبت نکنید. اگر موضوعی مورد علاقهی شماست ولی او چندان به آن علاقه ندارد هرگز نباید برای گفتگو انتخاب شود. خصوصاً مکالمه و گفتگو از آنچه که موردپسند او نیست میتواند بیشتر به سکوت و حرف نزدن شوهرتان منجر شود.
۳)انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفتگو؛
یک گفتگوکنندهی حرفهای که میخواهد گفتگو را به نفع خود پیش ببرد و اساساً اصل گفتگو را شکل دهد بسیار باید دقت کند که زمان و مکان مناسبی را انتخاب کند. شما به عنوان یک زن باید تشخیص دهید که بهترین زمان برای گفتگو با شوهرتان چه زمانی است. بهترین موقعیت مکانی را انتخاب کنید. به عنوان نمونه وقتی که مرد از سرکار به خانه میآید، هرگز نباید در جلوی در و یا همان دقایق اولیه ورود با او صحبت کنید. حتی همان موضوعاتی که مورد علاقهی اوست که قبلاً به آن اشاره کردیم اینجا نباید مورد گفتگو قرار بگیرد. خصوصاً برای مردان کمحرف بسیار مهم است که در هنگام ورود صرفاً پذیرفته شوند. اگر چیزی در دست اوست آن را بگیرید، با هم نوشیدنی بنوشید و تا جایی که میتوانید صحبت نکنید، صحبت کردن از مشکلاتی که پیش آمده، از دغدغههایی که دارید، از نیازهایی که دارید در این زمان بسیار خطرناک است. دقت کنید زمانی را انتخاب کنید که او خسته نباشد، زمانی را انتخاب کنید که مشغول تماشای برنامهی مورد علاقهی خود نباشد، زمانی را گزینش کنید که او عجلهای برای رفتن به محل کار نداشته باشد. انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفتگو، به شدت وادار کردن همسرتان به صحبت مؤثر است.
۴)کوتاه سخن بگویید؛
هرچه مدت مکالمه کوتاهتر باشد مرد به گفتگو کردن بیشتر واکنش مثبت و علاقه نشان میدهد. به او اطمینان خاطر بدهید که میخواهید لحظات کوتاه صحبت کنید. این اطمینان خاطر را باید در عمل نشان دهید. اما از آنجا که خانمها علاقهی فراوان به جزئیات و تفسیر مطالب دارند، ممکن است گفتگوهایشان طولانی شود و این موجب خستگی مرد میشود. خصوصاً مردی که به گفتگو کردن علاقهای ندارد. مرد دوست دارد که همه چیز خلاصه مطرح شود و شما باید نه تنها کوتاه صحبت کنید بلکه باید بلافاصله به سراغ اصل مطلب بروید. پس از تشریح جزئیات بپرهیزید، گفتگو را کوتاه کنید، از مکالمات طولانی اجتناب کنید. صحبت هرچه کوتاهتر باشد، تأثیرگذاریتان بیشتر است و علاقهمندی او را به گفتگو بیشتر خواهید کرد.
۵)او را تحسین کنید؛
دقت کنید اگر شوهر شما کسی است که با دوستانش ارتباط فراوان و زیاد دارد و در گفتگو با آنها مشکلی نداشته، بلکه علاقهمند صحبت با آنهاست، ببینید دوستان او چگونه رفتاری با او دارند، آن را مدلسازی کنید. به عنوان نمونه اگر دوستان شوهرتان او را تحسین و تأیید میکنند، شما نیز اینگونه عمل کنید. به حرفهای او گوش دهید و خصوصاً اگر احساس میکنید که برخی کارهایش هرچند کم و جزئی قابل تحسین است حتماً او را تحسین کنید. هرچه مرد از ناحیهی زن بیشتر مورد تحسین قرار گیرد به گفتگو کردن با او بیشتر علاقهمند میشود.
۶) اعلام رضایت کنید؛
اگر شوهرتان هرچند کوتاه صحبت کرد، باید آن را به رو بیاورید و بگویید چقدر احساس شادمانی، دلگرمی و امنیت میکنید، بگویید که چقدر از این جهت خوشحال هستید و احساس بهتری دارید. حتی آن روز را به طور ویژه به او محبت کنید. شما در واقع این پیام را به او ارسال میکنید که هرچه بیشتر صحبت کند، شما احساس بهتری خواهید داشت و برای او همسری بهتر خواهید بود. این اعلام نظر و شادمانی و دلگرمی و امنیت بسیار میتواند در وادار کردن مرد به گفتگو مؤثر واقع شود. در نقطهی مقابل مراقب باشید اگر روزی سکوت کرد و اصلاً چیزی به زبان نیاورد، غر نزنید. از بیان اینکه چرا حرف نمیزنی، از مؤاخذه و تحقیر او از این جهت بسیار اجتناب کنید که معمولاً نتیجهی معکوس میدهد. هرگز فکر نکنید که با نق زدن و غر زدن به او این پیام را انتقال میدهید که چرا حرف نمیزنی تا بتوانید او را به حرف زدن ترغیب کنید. بلکه بیشتر او در لاک دفاعی خود فرو میرود و کم صحبتتر میشود.